#پاسخ
مرحوم قاضی نور الله شوشتری در کتاب شریف مجالس المومنین در مورد معاویه فرزند یزید که پس از پدرش خلافت را به دست گرفت می نویسد ؛
« ملقب به الراجع الى اللّه است به مقتضاى كلام معجز نظام (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ) نيكو سيرت و ديندار و محب خاندان سيد ابرار بود سه ماه خلافت كرد و بعضى گويند چهل روز چون مانند مؤمن آل فرعون به الهام ربانى و فطرت صحيحة المبانى دانسته بود كه خلافت حق اهل البيت است بعد از انقضاى مدت مذكور روز جمعه بر منبر شد و پس از حمد الهى و درود حضرت رسالت پناهى گفت اى قوم بدانيد كه من شخصى عاجزم و كار خلافت لايق من نيست و با كار خلافت برنمىآيم و اگر حق بود و اگر باطل آن كار را بنى اميه كردند و در ذمۀ ايشان است و خبر مىدهم شما را به كسى كه وارث به استحقاق خلافت است و احدى را در او مجال طعنى نيست على بن الحسين است عليهما السلام برويد و با او بيعت كنيد اگرچه مىدانم كه او قبول اين معنى نخواهد كرد و بعد از اتمام اين خطبه از منبر فرود آمده بمنزل خويش رفت و ابواب اختلاط مسدود گردانيده از خانه بيرون نيامد تا وقتىكه وفات يافت.
در كتاب كامل بهائى مذكور است كه چون معاوية بن يزيد را بر مسند خلافت نشاندند بر منبر رفت و لعنت بر پدر و جد خود #يزيد و معاويه نمود و از افعال ايشان تبری كرد و مادر او از استماع آن برآشفت و با او از روى عتاب گفت آخر او را به زهر بكشتند و او را كه يكى از علماى شيعه بود زنده در گور كردند و او در برائت از پدر پليد خود یزید ، اشعاری انشاء نمود .»
مجالس المومنین ج 2 ص 252 _ منتهی المقال ج 6 ص 287 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 451 _ قاموس الرجال ج 10 ص 144_ حبیب السیر ج 2 ص 131 _ کامل بهایی ج 2 ص 260
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : جمعه 6 دی 1398نظر بدهید
| 20:12 | نویسنده : مهدی صیادی |